زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

اکتساب معرف





اکتساب معرف یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای به‌دست آوردن معرِّف از راه چینش طبیعی ذاتیات مقوِّم شیء معرَّف است.


۱ - راه‌های تحصیل اکتساب معرف



راه به‌دست آوردن یا اکتساب معرِّف (اعم از حد و رسم) ترکیب (جمع ترکیبی) است. برای به‌دست آوردن ترکیب از راه‌هایی چون: تحلیل و قسمت می‌توان کمک گرفت. در تعریف حدّی، کافی است ذاتیات مقوِّم محدود با ترتیب طبیعی (ترتیب از اعم به اخص) با هم ترکیب شوند؛ برای مثال، ذاتیات مقوِّم انسان عبارت است از: حیوان و ناطق. اگر این دو به ترتیبِ تقدیم اعم بر اخص با هم ترکیب شود، تعریف حدّی انسان به‌دست می‌آید که همان حیوان ناطق است.

۲ - توضیح اصطلاح



بدین‌سان اکتساب معرِّف عبارت است از اینکه جزئیات شیء تعریف‌شده (از راه تحلیل یا قسمت) به دست بیاید و معلوم شود که آنها در کدام‌ یک از اجناس عالیه (مقولات عشر) وجود دارد و پس از آن ذاتیات و عوارض آن چیز جمع آوری شود و با تقدیم مفهوم عام و مشترک بر مفهوم خاص، تعریف مطلوب فراهم می‌شود.

۳ - اکتساب تعریف حدّی



بنابراین در اکتساب «تعریف حدّی» باید ذاتیات محدود را به دست آورد و ذاتی عام را بر خاص مقدم کرد تا حد تام یا حد ناقص تشکیل شود؛ مانند حیوان ناطق یا جسم نامی ناطق در تعریف انسان.

۴ - اکتساب تعریف رسمی



برای به‌دست آوردن تعریف رسمی باید محمولات ذاتی و عرضی را به دست آورد و ذاتی را بر عرضی و عام را بر خاص مقدم کرد تا رسم تام یا ناقص فراهم شود؛ مانند حیوان ضاحک یا ماشی ضاحک در تعریف انسان.

۵ - دیدگاه مجتهد خراسانی



مؤلف رهبر خرد در این‌باره می‌گوید: «اقتباس حدود از بین مبادی معلومه و اثبات یا اعتقاد حد بودن آنها به وسیله برهان و استناد به تحصیل حدّ ضد و اعتماد به صرف قسمت یا استقرا، جایز بلکه ممکن نیست…؛ پس طرق مزبوره هیچ‌یک برای اثبات و اقتناص حد کافی و مفید نیست و تنها طریقی که تحصیل حد به وسیله آن انجام می‌یابد، طریق ترکیب است.

۵.۱ - ترکیب در مسئله تحدید


عمل ترکیب در مسئله تحدید، عبارت است از اینکه تفحص و معلوم شود که اشخاص و جزئیات شیئی که تحدید آن مطلوب است در کدام‌یک از اجناس عالیه مقولات ده‌گانه داخل است، آن گاه تمام ذاتیات و محمولات مقوّمه آنها (اجناس و فصول) را بدون اینکه شیئی از آنها حذف و اسقاط شود، با رعایت ترتیب طبیعی، که تقدیم اعم بر اخص است، مرکب کنند؛ پس این مرکب حد مطلوب است… در مقام تحصیل حد به وسیله ترکیب از دو عمل تحلیل و تقسیم یا قسمت می‌توان استعانت جست. هر گاه شیئی واحد، که از اجزائی مرکب باشد، تجزیه شود، این عمل، تحلیل خوانده می‌شود، چنان‌که عکس این عمل را ترکیب می‌نامند.

۵.۲ - تحلیل در مسئله تحدید


مراد از تحلیل در این فن، آن است که نخست توجه شود امری که تحدید آن مطلوب است در کدام‌یک از اجناس عالیه مندرج است، آن‌گاه انواعی دیگر بررسی شوند که با این امر در‌اندراج تحت آن «جنس عالی» اشتراک دارند. از آن پس به جهات مشارکت و مباینت این انواع نظر شود و این جهات، تحلیل و تجزیه شود و جهات مختصه به هر یک محذوف، و جهات مشترکه بین آنها محفوظ شود تا اینکه ذاتیات و مقومات محدود به دست آید…؛ مثال: می‌خواهیم ذاتیات حیوان را به طریق تحلیل، تحصیل و آنها را با هم ترکیب و بالاخره حیوان را تحدید کنیم: ابتدا تفحص می‌کنیم که حیوان از چه مقوله‌ای است؛ پس می‌بینیم از مقوله جوهر و از انواعِ جسم نامی است، آن‌گاه متوجه می‌شویم که حیوان ناطق، حیوان صهال، حیوان خائر و حیوان ناهق، در حقیقتِ حیوانیت با هم متفق و مشترک‌اند…؛ پس بعد از حذف امور مختص به هر یک از این انواع، ذاتی مشترک بین آنها یعنی جسم نامی حساس متحرک به اراده باقی می‌ماند که این باقی‌مانده به اضافه «جوهر» که در جسم مندرج است تمام ذاتیات حیوان را تشکیل می‌دهد.
[۵] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۹-۱۳۴.
[۷] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۸۳.
[۸] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۵۵.
[۹] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۳۰۶-۳۱۱.


۶ - مستندات مقاله



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

(۱) مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
(۲) شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
(۳) قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا.    
(۴) مظفر، محمدرضا، المنطق.    
(۵) ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
(۶) علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
(۷) خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
(۸) ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).

۷ - پانویس


 
۱. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۳۸.    
۲. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۲۲۳.    
۳. قوام صفری، مهدی، ترجمه برهان شفا، ص۴۶۳-۴۸۳.    
۴. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۴۲۳-۴۲۵.    
۵. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۲۹-۱۳۴.
۶. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۴۰.    
۷. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۸۳.
۸. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۵۵.
۹. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۳۰۶-۳۱۱.


۸ - منبع



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «اکتساب معرف»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۱/۱۱.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات منطقی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.